نمیخواهم قدم از قدم بردارم وقتی باتوهستم

باتوک باشم دلم نمیخواهد به انتهای راه برسم

به وقت خداحافظی

همیشه فکر میکنم چطورمیشود زمان را نگه داشت

تابتوتم تورو بیشترداشته باشم

به وقت دلتنگی

هنوزنمیدانم وقتی هستی بیشتردوستت دارم

یاوقتی کنارم نیستی؟

ولی میدانم وقت نبودنت چیزی کم دارم

به وقت تنهایی

همچنان گوش میسپارم تا صدای امدنت را بشنوم

صدای قدم های ک برای من انتهای ارزوست

به وقت دوست داشتن

 


دلم دوباره مثل هر روز مثل همیشه در هوای نبودنت معلق است تو را میخواهد تو را فریاد می دارد تو را دوست دارد و تو دلتنگ ترین ترانه این روزهای منی تو را به اندازه عشق به اندازه تمام روزهای ندیدنت به اندازه فاصله ام تاخدا تورا بی انتها دوست دارم و پایان نمی پذیرد عاشقانه هایم برای تو
وسط همه بغضام، وسط همه دل تنگیام، وسط همه اشکام برای تولدتت روز شماری میکنم عزیزدلم دستانم تشنه دستان تو شانه هایم تکیه گاه خستگیهایت به پاکی چشمانت قسم تا ابد با تو میمانم بی آنکه دغدغه فردا را داشته باشم چون میدانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت 27روز مونده تا تولدت عشقم دوست دارم
چشم هایت می درخشد و برق نگاهت دلتنگی هایم را مصلوب می کند اغوشت مرا به سوی خویش می خواند تو حضرت محبتی و عشق درون کعبه اغوشت محصور شده هر بار که در چهارچوب بازوانت مرا می فشاری غم های عالم را از درون سینه ام بر می داری و رد پای عشقت را در جای جای خیالم برجای می گذاری مهم برایم این است که دوستت دارم و مهم ان است که در قلب عاشقم مانا و ماندگاری
یادت باشد یادت همیشه با من است و رود عشقت در بستر احساسم تا همیشه جاری همیشه وقت آمدن آغوشت را مزین به شعر لبخند نما چشمانت را پر کن از اشک شوق و وقتی بغلم می کنی تمام احساست را در خانه قلبم جای بگذار دوست دارم خشت خشت خانه احساسم پر باشد از دوست داشتن هایی که تو در آغوش خزان زده ام به ودیعه جا نهاده ای بانو جانم از ماه چشمانم تا ستاره چشمانت راهی نیست من هر روز پیرامون حضورت طواف کنم و سوار بر بال لبخند در آغوشت می کشم و چونان پروانه ای در حسرت پیله
یک دقیقه بیشتر ندارمت اما یلدا بهانه است که یک‌ دقیقه بیشتر دوست بدارمت جام لبانم را ازبوسه بپوشان غصه هایم را بمیران و با شعر نغز لبخندت تبسمی شیرین را برای همیشه به لب هایم هدیه نما تماشای لبخند تو کام تلخ احساسم را قند می دارد
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگیست که جریان دارد زندگی درد قشنگیست به جز شبهایش که بدون تو فقط خواب پریشان دارد یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟ کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد! خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد! شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم، ولی من به تو، او به نماز خودش ایمان دارد اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد "من از آن روز که در بند توام" فهمیدم زندگی درد
- تو مرو،گر همه رفتند غمی نیست، تو باش.???? تو شاید این نوشته ها رو بخونی من همین نوشته ها رو هم ندارم چقدر حـــــافظ یلدا نشـــین ورق بخورد؟ تو ناســروده ترین بیت فال من شده ای چقـــدر لکنت شب گریـه را مجاب کنم؟ خدا نکرده مگر بی خیـال من شده ای؟

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دابسمش سایت داوود زاهدی معرفی بهترین سایت های بازی اورجینال تخفیف ویژه فقط برای امروز ᓗـرᓅ هایـ آن دᓘـتر فان110 تخفیف ویژه فقط برای امروز خدمات دندانپزشکی سپید معرفی کالا فروشگاهی